بررسی و مقایسه آزمایشگاهی اثر نانو ذرات Fe3O4 و کربن فعال در فرآیند ارتقا نفت سنگین توسط گرمایش الکترومغناطیس
صفحه 3-15
پریا ترکمان؛ رامین کریم زاده؛ آرزو جعفری
چکیده موضوع تحقیق: روش گرمایش الکترومغناطیس یکی از روشهای نوین ارتقا و ازدیاد برداشت نفت سنگین است. در این روش انرژی امواج الکترومغناطیس صرف افزایش دما، شکست ترکیبات سنگین، کاهش گرانروی، ارتقا و ازدیاد برداشت نفت خواهد شد.
روش تحقیق: در این پژوهش نانو ذرات اکسید آهن مغناطیسی (Fe3O4) به روش همرسوبی سنتزشده و کارایی این نانو ذرات در فرآیند گرمایش الکترومغناطیس و ارتقا موردبررسی قرار گرفت. همچنین مقایسهای بین اثر این نانو ذرات در فرآیند گرمایش الکترومغناطیس و کربن فعال صورت گرفت. در این فرآیند نمونههای نفت خام حاوی 1/0 درصد نانو ذرات Fe3O4 و یا کربن فعال، در بازه زمانی صفر تا 8 دقیقه تحت تابش امواج ماکروویو (فرکانس 54/2 گیگاهرتز و توان 400 وات) قرارگرفته و تغییرات دما و گرانروی نمونهها موردبررسی قرار گرفت.
نتایج تحقیق: نتایج نشان داد تابش امواج الکترومغناطیس (ماکروویو) سبب افزایش دمای نمونهها خواهد شد. دمای نمونه نفت خام، نفت خام به همراه 0.1 درصد کربن فعال، نفت خام به همراه 0.1 درصد نانو ذرات Fe3O4 تحت تابش امواج به مدت 8 دقیقه به ترتیب از دمای محیط تا 70، 82 و C°90 افزایش یافت. همچنین در شرایطی که نمونهها به مدت 4 دقیقه تحت تابش امواج بودند، بیشترین کاهش گرانروی گزارش شد. گرانروی نمونه نفت خام (قبل از فرآیند)، نفت خام به همراه کربن فعال و نفت خام به همراه نانو ذرات Fe3O4 تحت تابش امواج به مدت 4 دقیقه به ترتیب از mP.a 295 تا 261، 254 و mP.a 223 کاهش یافت. به عبارتی گرانروی نمونهها تحت تابش امواج به مدت ۴ دقیقه برای نمونه نفت خام، نفت خام به همراه کربن فعال، نفت خام به همراه نانو ذرات Fe3O4 به ترتیب 5/11، 9/13و 4/24 درصد کاهش داشته و نانو ذرات Fe3O4 بیشترین کارایی را در افزایش دما و کاهش گرانروی داشتند.
بررسی و مقایسه شیمیرئولوژیکی اثر سه نوع تأخیرانداز پلیمریزاسیون بر سرعت تشکیل پلییورتان برپایه پلیبوتادین خاتمهیافته با هیدروکسیل
صفحه 17-31
علی عیسی پور؛ عباس کبریت چی
چکیده موضوع تحقیق: سیستم بایندر برپایه پلیبوتادین خاتمهیافته با گروه هیدروکسیل (HTPB)، شامل دیاکتیل سباسات به عنوان نرمکننده (DOS) و تولوئن دیایزوسیانات به عنوان عامل پخت میباشد. واکنش بین گروه هیدروکسیل رزین HTPB با گروه ایزوسیانات عامل پخت تولید شبکه پلییورتانی میکند تا منجر به تولید یک لاستیک با خواص مطلوب شود. در این کار پژوهشی بررسی خواص رئولوژیکی و مکانیسمی سیستم بایندر در حضور سه ماده شیمیایی به عنوان تأخیرانداز پلیمریزاسیون تشکیل پلییورتان شامل اگزالیک اسید، مالئیک اسید و تتراسایکلین انجام و خواص فیزیکی آنها بررسی و مقایسه شد.
روش تحقیق: اگزالیک اسید، مالئیک اسید و تتراسایکلین با مکانیسمهای ویژهای خواص سیستم بایندر را تغییر میدهند. اگزالیک اسید و مالئیک اسید در واکنش با گروه ایزوسیانات عامل پخت تولید آمید کرده و گرانروی سیستم بایندر را کاهش میدهند. تتراسایکلین نیز با توجه به ساختار شیمیایی خود، با عامل پخت وارد واکنش شده و از پیشرفت واکنش اصلی که بین رزین HTPB و عامل پخت TDI است، جلوگیری کرده و در نتیجه باعث کاهش گرانروی میشود. همچنین برای بررسی مکانیسم عملکردی این ترکیبات از طیفسنجی تبدیل فوریه فروسرخ (FT-IR) استفاده شد. در این طیفسنجی شدت طیفهای مربوط به هر نمونه با یکدیگر مقایسه و نوع عملکرد و مکانیسم هر کدام از تأخیراندازهای اگزالیک، مالئیک اسید و تتراسایکلین مشخص شد. خواص سختی و تورم نیز برای نمونهها اندازهگیری و مقایسه شد.
نتایج اصلی: نوع ساختار محصول واکنش بین رزین HTPB و تأخیراندازهای اگزالیک اسید، مالئیک اسید و تتراسایکلین با عامل پخت توسط FT-IR مشخص و تایید شد. بررسی طیفهای FT-IR درجا نشان داد شدت پیک ایزوسیانات بعد از گذشت 60/90 دقیقه کاهش پیدا میکند. بررسی رفتار شیمیرئولوژیکی نشان داد که به طورکلی در غلظت 05/0% بهترین عملکرد از تأخیراندازها مشاهده میشود و در بین این سه؛ به ترتیب تتراسایکلین با حدود 54%، اگزالیک اسید با حدود 48% و مالئیک اسید با حدود 47% بیشترین میزان کاهش در افزایش ویسکوزیته را داشته است. افزودن 05/0% از تتراسایکلین به سیستم بایندر احتمالاً به علت درگیری بیشتر با عامل پخت منجر به کاهش حدود 20% دانسیته اتصالات عرضی شده که نشاندهنده عملکرد بهتر این ماده به عنوان تأخیرانداز واکنش میباشد.
حذف یون های مس و کروم از محلولهای آبی با نانوذرات مغناطیسی عاملدار شده با N - فسفونو متیل آمینو دیاستیک اسید
صفحه 33-46
محسن اسماعیل پور؛ مجید قهرمان افشار؛ زینب نورورزی تیسه؛ رامین قهرمان زاده
چکیده آلودگی آب و خاک با فلزات سنگین خطرات و تهدیدهای جدی برای سلامتی بشر و محیط زیست ایجاد میکند و لذا یافتن راهکاری مؤثر برای حذف این فلزات بسیار لازم و ضروری میباشد. در این پژوهش ابتدا نانو ذرات مغناطیسی MnFe2O4@SiO2 عاملدار شده با N- فسفونو متیل آمینو دیاستیک اسید با ساختار هسته-پوسته سنتز شدند. سپس خصوصیات گروههای عاملی سطحی، ساختار کریستالی، خواص مغناطیسی، اندازه و مورفولوژی سطحی این نانوذرات با بکارگیری آنالیزهای طیفسنجی مادون قرمز تبدیل فوریه (FT-IR)، پراش اشعه ایکس (XRD)، میکرسکوپ الکترونی عبوری (TEM) میکرسکوپ الکترونی روبشی (FE-SEM)، آنالیز توزین حرارتی (TGA) و مغناطیسسنج نمونه مرتعش (VSM) مورد بررسی و شناسایی قرار گرفتند. نهایتاً بررسی کارایی این نانوجاذب سنتزی در حذف یونهای مس و کروم از محلولهای آبی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. اثر پارامترهای مختلف همچون اثر pH، مقدار جاذب و زمان تماس بر میزان جذب یونهای مس و کروم از محلول بررسی گردید. نتایج نشان میدهد که با افزایش میزان pH از 5/2 تا 5 میزان جذب دو یون فلزی مس (II) و کروم (VI) به طور چشمگیری افزایش مییابد و بالاترین راندمان جذب در pH برابر 7 حاصل شد. میزان R در نمودار جذب فرندلیچ یون مس نسبت به ایزوترم لانگمویر بیشتر است و در نتیجه جذب یون مس بر روی جاذب از معادله جذب فرندلیچ تبعیت میکند. همچنین میزان R در نمودار جذب فرندلیچ برای یون کروم نسبت به ایزوترم لانگمویر بیشتر میباشد و از اینرو جذب یونهای کروم بر روی جاذب از معادله جذب فرندلیچ پیروی میکند. همچنین در معادله فرندلیچ میزان nبالا نشاندهنده جذب مطلوب و مؤثر میباشد. علاوه بر این بررسی ایزوترمهای جذب نشان میدهد که جذب فلزات کروم و مس از دو مدل لانگمویر و فرندلیچ پیروی میکند. همچنین قابلیت بازیافت و استفاده مجدد جاذب در چرخه متوالی جذب-واجذب با بکارگیری یک مگنت مغناطیسی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان میدهد که کاهش قابل توجهی در فعالیت جاذب مشاهده نمیشود.
بررسی آزمایشگاهی اثر محیط اسیدی بر روی آب دریا و آب کم شور برای تغییر ترشوندگی و کاهش کشش بین سطحی: حضور کاتیون های دو و سه ظرفیتی
صفحه 47-59
نازنین پرویزشاهی؛ امیرحسین سعیدی دهاقانی
چکیده موضوع تحقیق: در سالهای اخیر، سیلاب زنی آب هوشمند به منظور ازدیاد برداشت نفت بسیار مورد توجه قرار گرفته است و یکی از مکانیزم های اصلی آن تغییر ترشوندگی است. با این حال، اثر حضور اسید بر عملکرد آب هوشمند همچنان مشخص نیست. به بیان دیگر، سوال اصلی این است که آیا حضور اسید در کنار یون های تعیین کننده می تواند به تغییر ترشوندگی بیشتر و کاهش کشش بین سطحی منجر شود.به علاوه، در این تحقیق برای اولین بار یونهای سه ظرفیتی به آب هوشمند اضافه شد ونتایج بدست آمده از آزمایشات انجام شده با نتایج مربوط به یونهای دو ظرفیتی مقایسه شد.
روش تحقیق: در این مطالعه آب دریا، آب دریای 4 برابر رقیق شده و آب دریای 8 برابر رقیق شده در آب مقطر و محلول های اسید کلریدریک 0.001 و 0.01 نرمال آماده شدند و آزمایشات کشش بین سطحی و زاویه تماس انجام شد. سپس، در آب دریای 8 برابر رقیق شده که در محلول اسید کلریدریک 0.01 نرمال آماده شده بود غلظت یون های Ca2+، Mg2+ و Fe3+ تنظیم شد و تستهای زاویه تماس و کشش بین سطحی انجام شد.
نتایج تحقیق: نتایج نشان داد که حضور اسید به تنهایی در آب مقطر اگرچه سبب کاهش کشش بین سطحی شد ولی زاویه تماس بسیار ناچیز کاهش یافت. همچنین، در صورت حضور اسید و یون های تعیین کننده، کشش بین سطحی کاهش قابل ملاحظه ای می کند که این به دلیل هم افزایی است که بین اسید و یون ها شکل می گیرد. اضافه شدن اسید به آب نمک با شوری مختلف توانست زاویه تماس را کاهش دهد ولی سطح شیشه همچنان نفت دوست باقی ماند. در مورد کاتیونهای دو و سه ظرفیتی، نتایج نشان داد افزایش غلظت یون Fe3+ در آب هوشمند سطح شیشه را آب دوست کرد اگرچه افزایش غلظت Ca2+ و Mg2+ منجر شد ترشوندگی از شرایط نفت دوست به شرایط خنثی تغییر کند. به علاوه، حضور یون های دو و سه ظرفتی رفتار مشابهی در کاهش کشش بین سطحی داشتند و با افزایش 4 برابری غلظت هر کدام از یون ها، کشش بین سطحی در حدود mN/m 2 کاهش یافت.
بررسی خواص مکانیکی، الکتریکی و ریختشناسی نانوکامپوزیتهای پلیکربنات/پلی اکریلونیتریل- بوتادیان- استایرن/نانوگرافن
صفحه 61-72
مسعود پیروثابت؛ محسن نجفی؛ مهدی حاجی باقریان
چکیده آلیاژ پلیکربنات/آکریلونیتریل بوتادیان استایرن یکی از پرکاربردترین آلیاژهای پلیمری در جهان است که به دلیل خواص و ویژگیهای ممتاز این آلیاژها و نیز مزایای دیگر، بسیار فراگیر شده است. با این حال به نظر میرسد تقویت هر چه بیشتر خواص و کارایی این آلیاژها بتواند دامنه کاربرد آنها را گستردهتر از پیش کند. به طور معمول، پلیمرها مقاومت زیادی در برابر عبور جریان الکتریسیته دارند. در سالهای اخیر افزایش هدایت الکتریکی و یا کاهش مقاومت الکتریکی پلیمرها با استفاده از نانوذرات رسانا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به همین منظور ابتدا آلیاژهایی از پلیکربنات و آکریلونیتریل بوتادیان استایرن به روش اختلاط مذاب تهیه و از نظر خواص فیزیکی و مکانیکی، خواص گرمایی و رفتار مذاب مورد آزمون و ارزیابی قرار گرفتند. در ادامه با افزودن نانوگرافن به بهترین آلیاژ، خواص الکتریکی، مکانیکی و ریختشناسی نانوکامپوزیتها بررسی شد. به منظور افزایش هدایت الکتریکی نانوکامپوزیتها از نانوگرافن با مقادیر مختلف (1، 2 و 3 درصد) استفاده شد. با افزایش مقدار پلیکربنات، استحکام و مدول کششی، استحکام و مدول خمشی و نیز HDT آلیاژها افزایش یافت. نتایج نشان داد که آلیاژ دارای %68 پلیکربنات به طور کلی خواص بهتری نسبت به آلیاژهای دیگر دارد بنابراین این آلیاژ به عنوان بستر پلیمری نانوکامپوزیتها در نظر گرفته شد. نتایج آزمون مکانیکی نشان دهنده افزایش استحکام کششی و مدول کششی نمونهها با افزایش درصد نانوذرات است. همچنین بررسی مقاومت الکتریکی نانوکامپوزیتها نشان داد که در همه نمونهها نانوگرافن توانسته است مقاومت الکتریکی پلیمر را تا حد بسیار چشمگیری کاهش دهد. با بررسی خواص مکانیکی و الکتریکی نمونهها مشخص شد که آستانه نفوذ نانوذرات برابر 2 درصد است. تصاویر FE-SEM نانوکامپوزیتها نشان داد که نانوگرافن به خوبی در زمینه پلیمری پخش شده و اثری از حضور کلوخه و یا خوشههای حاصل از تجمع نانوذرات مشاهده نشد.
ساخت غشای نانوکامپوزیتی برپایه پلی اتر بلاک آمید/پلی وینیل الکل پر شده با نانو ذرات منیزیم اکسید به منظور بررسی خواص عبورپذیری انتخابی
صفحه 73-85
ساناز ابراهیمی؛ حسن عبادی دهاقانی؛ مجید کلاهدوزان؛ الهام عامری
چکیده فرضیه: یکی از روش های بهبود غشاهای ماتریس مخلوط نانوکامپوزیتی استفاده از نانوذرات و ترکیبات حاوی گروه های عاملی هیدروکسیل و کربوکسیل است که می تواند انتخابی مناسب برای کمک به نفوذ بیشتر گاز CO2 باشد. در پژوهش حاضر، گزینش پذیری و نفوذ پذیری ماتریس پلی اتر بلوک آمید/پلی وینیل الکل (Pebax/PVA) با بارگذاری نانوذره اکسید منیزیم (MgO) بررسی شد. طبق مطالعات پیشین حضور MgO در ماتریس Pebax/PVA می تواند با ایجاد فضای بین مولکولی، نفوذپذیری CO2 را افزایش دهد.
روش ها: در این پژوهش، غشای نانوکامپوزیتی پلی اتر بلوک آمید/پلی وینیل الکل (Pebax/PVA) با نسبت وزنی 80 به 20 حاوی 10% نانوذره اکسید منیزیم (MgO) به روش ریخته گری محلول ساخته شد. عملکرد نانوکامپوزیت Pebax/PVA/MgO به منظور جداسازی گازهای CH4و CO2 با آزمون های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: مشخصه یابی غشاهای ساخته شده به وسیله آزمون های تبدیل فوریه مادون قرمز (FTIR)، پراش پرتو ایکس (XRD) و میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی (FESEM) مورد بحث قرار گرفت. تصاویرFESEM نشان داد زبری سطح با افزودن نانوذرات افزایش یافته و نانوذرات به خوبی در ماتریس پلیمری پراکنده شده اند.تجزیه و تحلیل نتایج XRD نشان داد که نانوذره MgO برهمکنش بیشتری با زنجیره های PVA نسبت به زنجیره های Pebax دارد. پارامترهای مختلفی شامل محتوای پلی وینیل الکل و محتوای نانوذره MgO، فشار و دما به عنوان متغیرهای مستقل انتخاب و اثرات آنها بر نفوذ پذیری گازهای CH4 و CO2 مطالعه شد. میزان نفوذپذیری غشاهای ساخته شده مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج دریافتی میزان نفوذپذیری گازهای CH4 و CO2 با افزودن MgO به طور قابل توجهی افزایش می یابد.